خوش کمر
معنی کلمه خوش کمر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خوش کمر
داشتم جنگ به این خوش کمران لیکن کرد پیچش زلف به آن موی میانم مخلص
در خاک بیقرار چو مویی در آتشم در پیچ و تاب داردم آن خوش کمر هنوز
مو از خمیر نتوان آسان چنان کشیدن کز عقل وهوش ماراآن خوش کمر برآورد
می توان گل چید چون شاخ گل از هرجای او خوش کمر می گویی او را، ساق سیمینش بد است؟!
انصاف نمانده است درین موی میانان کوه غم ما فربه ازین خوش کمران نیست
سرو و شمشاد همین قامتی افراخته اند روش دلبری این خوش کمران می دانند