گله گفتن. [ گ ِ ل َ / ل ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) شکایت کردن. تظلم : گله از دست ستمکاره به سلطان گویند چون ستمکاره تو باشی گله پیش که بریم ؟سعدی ( صاحبیه ).|| در تداول امروز، گله باشکایت تفاوت گونه ای دارد، بدین معنی که گله ، شکایت نرم و ملایم بود از دوست نزد خود او یا دوستی دیگر که با هر دو طرف دوست است.
معنی کلمه گله گفتن در فرهنگ فارسی
(مصدر ) ۱ - شکایت کردن. ۲ - تظلم کردن : مگر از دست ستمکاره بسلطان گویند چون ستمکاره تو باشی گله پیش که بریم ? ( سعدی )
جملاتی از کاربرد کلمه گله گفتن
در ادامه روایت، زمانی که موسی برای چراندن گله پدرزن خود به حوریب، کوه یهوه، رفته بود، بوتهای را دید که مشتعل است اما آتش نمیگیرد. زمانی که موسی به بوته نزدیک شد، خدایی از میان بوته او را ندا داد، اما موسی نام آن خدا را نمیدانست. خدا به موسی میگوید من رنج مردم خودم، اسرائیل، را در مصر دیدم و پائین آمدهام تا آنها را نجات دهم. تو باید به نزد فرعون بروی و ملت من را خلاصی بخشی تا در این کوه مرا عبادت کنند. موسی تمایلی به انجام این کار نداشت و چهار بهانه مختلف پیش میکشد؛ تواناییاش را در خود نمیبیند، نام آن خدا را نمیداند، تردید دارد که بنیاسرائیل از او اطاعت خواهند کرد و صدای خود را مناسب این کار نمییابد. یهوه صبورانه به هر چهار مورد پاسخ میدهد: در مصر با او خواهد بود، زمانی که اسرائیلیان مصر را ترک کنند در این کوه او را عبادت خواهند کرد، نام آن خدا «هستم آنکه هستم» است و همو به موسی قدرت سخن گفتن خواهد داد. آیه ۳:۲ که گفته یهوه از طریق یک فرشته یا پیامبر با موسی صحبت کرد را احتمالاً بعدا به متن اضافه کردهاند زیرا باقی بخشهای قصه گفتگو را مستقیم نشان دادهاست. خدایی که با موسی صحبت میکند در این بخش از متن الوهیم و یهوه نامیده شده که این دو نام متفاوت هم نمایانگر آن است که این قسمت از تورات با استفاده از دو منبع نوشته شدهاست. دغدغه اصلی یهوه مشکلات ملت خودش در مصر است، اما الوهیم بیشتر بر گناهان مصریان تمرکز دارد. از اینجا به بعد همه منابع متنی خدای اسرائیل را یهوه نامیدهاند.