خوش کلامی

معنی کلمه خوش کلامی در لغت نامه دهخدا

خوش کلامی. [ خوَش ْ / خُش ْ ک َ ] ( حامص مرکب ) خوش سخنی. خوش گفتاری. خوب گفتاری. مقابل بدکلامی.

معنی کلمه خوش کلامی در فرهنگ فارسی

شیرین سخنی خوش بیانی .

جملاتی از کاربرد کلمه خوش کلامی

یک حقیقت به هر زبان گویا خوش کلامی بود اگر خوانی
تا نام داوران به دواوین شود رقم وز خوش کلامی شعرا یابد اشتهار
شهره عالم شدی در خوش کلامی اینت بس غایت قصوای همت اشتهاری بیش نیست
دو منظورم بود در خوش کلامی که حاجت داشت بر هر یک نظامی
زند عرفی صلای خوش کلامی چه خوانی بر سر خاک نظامی