معنی کلمه صبح لوا در لغت نامه دهخدا صبح لوا. [ ص ُ ل ِ ] ( ص مرکب ) درخشان درفش. پیروزمند. ظفرمآب : هم ز بالا به چه افتید چو خورشید به شام گر ستاره سپه و صبح لوائید همه.خاقانی.
جملاتی از کاربرد کلمه صبح لوا گمان به بانگ عشا برده بود تا در دید رسانده بود به عیوق شاه صبح لوا درید جوزا جیب و برید پروین عقد گذاشت مهر دواج و فکند صبح لوا