جملاتی از کاربرد کلمه تیز دو
سپر گشت از ضرب آن تیغ تیز دو نیمه به روز نبرد و ستیز
به چشم خشم در ما بنگری تیز دو طاق ابروانت پر ز چین است
زدی هر که را برمیان تیغ تیز دو نیمه فتادی به دشت ستیز
شد عنانم ز دست چه توان کرد؟ توسن صبر نیک تیز دو است
دادم به قضا عنان خسرو چون اسپ نشاط تیز دو شد
کرد پیدا زورقی چون ماه نو بر کنار بحر اخضر تیز دو
این سخن پایان ندارد تیز دو هین نماز آمد دقوقی پیش رو