حاج پاشا

معنی کلمه حاج پاشا در لغت نامه دهخدا

حاج پاشا. ( اِخ ) ابن خواجه علی بن مرادبن خواجه علی بن حسام الدین قونوی. او راست : مجمع الانوار فی جمیع الاسرار،و آن تفسیری است بزرگ در چند مجلد. ( کشف الظنون ).
حاج پاشا. ( اِخ ) خضربن علی ، ملقب به جلال الدین. معروف به حاج پاشا. او راست : کناسةالجلال ، و آن کتابی مختصر است در طب. ( کشف الظنون ).
حاج پاشا. ( اِخ ) رجوع به علی بن خطاب شود.

معنی کلمه حاج پاشا در فرهنگ فارسی

خضر ابن علی ملقب به جلال الدین اوراست کناسه الجلال و آن کتابی مختصر است در طب

جملاتی از کاربرد کلمه حاج پاشا

در این زمان منطقه پشتکوه و استان ایلام که قسمتی از استان کرمانشاهان بود از امن‌ترین مناطق کشور محسوب می‌شد و حاج فرامرز در کل استان حکمیت داشتند. از دیگر بزرگان این ایل می‌توان از توشمال نامدار، توشمال شهباز، توشمال صحبت، حسن خان ملکشاهی اولین نماینده مردم استان قبل از انقلاب، موسی اسدی اولین رئیس فرهنگ ملکشاهی، کدخدا دارابگ اکبری از طایفه رسولوند، کدخدا قنبربگ از طایفه کاظم بگ، حاج عباس عزیزیان، شیرخان تاب از طایفه خمیس، کدخدا دارابگ فاضلی از طایفه روسگه، کدخدا ولد بگ از طایفه کاظم بگ، توشمال مامگه و توشمال عبدالحسین حاجی زاده از طایفه خیرشه گچی، کدخدا میرزا حسین سلیمانی از طایفه کوکی گچی، سهیل بگ کدخدای طایفه شیره میر، عزیز الحاج نماینده دولت عراق در سازمان بین‌المللی یونسکو از طایفه قیطول قیطاس، میرزا محمد تقی قیطاسی، محمد علی و عبد از طایفه شکر بگ، کدخدا منصوربگ از طایفه جمعه، کدخدا قیسی رحیمی، کدخدا کرم از طایفه خلیل وند، میر بهرام از طایفه خرزینوند، محمد علی لت ور، توشمال کاظم، توشمال محمد علی خان خمیس، توشمال کریم خان، محمد کریم از طایفه حسین بگ، کدخدا موخان از دو قرصه، کدخدا علی خان از طایفه خلف گچی، داراخان داراخانی و علی پاشا داراخانی، حاج شیرمحمد از طایفه باباهای پیر محمد اشاره کرد..