دین ورز

معنی کلمه دین ورز در لغت نامه دهخدا

دین ورز. [ وَ ] ( نف مرکب ) دین طلب. کسی که به کسب حقایق دین همت گمارد :
خسروغازی محمود محمد سیرت
شاه دین ورز هنرپرور کامل فرهنگ.فرخی.

معنی کلمه دین ورز در فرهنگ فارسی

دین طلب .

جملاتی از کاربرد کلمه دین ورز

خسرو غازی محمود محمد سیرت شاه دین ورز هنر پرور کامل فرهنگ
او اظهار داشته که «سکولاریسم طراحی نشده تا مروج یک دین جمهوری باشد» و در پاسخ به نظرات مانوئل وال و ژان-پیر شونمان در خصوص حضور اسلام در جامعه فرانسه این را که دین ورزی شهروندان نباید متظاهر و هویدا باشد محکوم کرده و بیان داشته «سابقه‌های تاریخی که ما در امور مذهبی خواستار عدم جلب توجه شدیم افتخاری نصیب جمهوری نکرد.»
ملک دین ورز باید چون نظام الدین که همواره ز بهر دین، بجنگ، اندر دل هندوستان باشد
مکن جان من، تخم دین ورز و داد مده خرمن نیکنامی به باد