تیز رفتن

معنی کلمه تیز رفتن در لغت نامه دهخدا

تیزرفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) با شتابی عظیم رفتن. تند و بشتاب رفتن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). با شتاب رفتن. تند رفتن. انجذاب. تجلیز :
کسی کآشتی جوید و سور و بزم
نه نیکو بود تیز رفتن به رزم.فردوسی.نه جای درنگ و نه راه گریز
پس اندر همی رفت بهرام تیز.فردوسی.میروی و مژگانت خون خلق می ریزد
تیز می روی جانا ترسمت فرومانی.حافظ ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تیز رفتن در فرهنگ فارسی

با شتابی عظیم رفتن تند و بشتاب رفتن

جملاتی از کاربرد کلمه تیز رفتن

بسی خواهشش کرد کایدر بایست چنین تیز رفتن ترا روی نیست
چو وهم از همه سوی مطلق خرام چو اندیشه در تیز رفتن تمام