چاه چو چو

معنی کلمه چاه چو چو در لغت نامه دهخدا

چاه چو چو. ( اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی خاور شوسف و 8 هزارگزی جنوب حسین آباد واقع شده ، دامنه و گرمسیر است و 20 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش لبنیات و راهش مالرو است. در فصل بهار مالدارها به این محل میایند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه چاه چو چو در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند .

جملاتی از کاربرد کلمه چاه چو چو

هزار یوسف زیبا برآید از هر چاه چو چرخه و رسن حسن را بگردانی
ز بس گزند چو یوسف کشیده ام از چاه چو مار می شود از ریسمان هراس مرا
نگشت چاه چو فانوس روشن از رویش نشد ز سیلی تا روی ماه کنعان سرخ
خلاصی هست عاشق را از این چاه چو شاهش افکند از چاه درچاه
گریان شود سحاب چو یعقوب ، تا که گل خندان رود ز چاه چو یوسف بتخت بار
در چاه چو معشوق زلیخایم ازین عشق ای خوبی تو خوبی معشوق زلیخا