معنی کلمه اندوهگین شدن در لغت نامه دهخدا
شد اندوهگین شاه چون آن بدید
یکی باد سرد از جگر برکشید.فردوسی.به هر نیک و بد زود شادمان و زود اندوهگین مشو. ( منتخب قابوسنامه ص 34 ). هرکه بچشم خرد عاقبت کار تواند دید چون بدان رسد اندوهگین نباشد. ( از اقوال منسوب به ارسطو، نقل از تاریخ گزیده ). || اسف. ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). اسف. تأسف. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اندوه شود.