معنی کلمه خوش گداز در لغت نامه دهخدا خوش گداز. [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] ( نف مرکب )آنکه به سهولت گدازد. ( یادداشت مؤلف ) : در دست فراق زرگر توچون نقره خوش گداز گشتم.سیدحسن غزنوی.
جملاتی از کاربرد کلمه خوش گداز آراست فراق زرگر تو چون نقره خوش گداز گشتم وامداران گرد او بنشسته جمع شیخ بر خود خوش گدازان همچو شمع