سمنیه
معنی کلمه سمنیه در لغت نامه دهخدا

سمنیه

معنی کلمه سمنیه در لغت نامه دهخدا

سمنیه. [ س َ م َ نی ی َ ] ( اِخ ) قومی است به هند دهریه یا از بت پرستان مائل بتناسخ. ( آنندراج ) ( دهار ). پیغامبر آنان بودآسف و بیشتر اهل ماوراءالنهر پیش از مسلمانی بدین دین بوده اند. وآنان سخی ترین مردم جهان و دیانتها شده اند. چه پیغامبر آنان گفتن ( نه ) را حرام شمرده و کلمه ( نه ) پیش آنان کلمه اهریمنی است. ( از ابن الندیم ). شمنیه. رجوع به شمنیه و کشاف اصطلاحات الفنون شود. نام فرقه مذهبی است و خود کلمه از کلمه سُمَن مشتق است که یا نام مؤسس کیش دین و فرقه ویا به تعبیر بعضی از لغویون اسلامی اسم بت ایشان بوده. این فرقه ابتدا در هند بظهور رسیده و مذهب سمنی گویا اصلاً مستخرج از ادیان هندی است و سمنیه بقدمت عالم و تناسخ ارواح عقیده داشته و منکر نظر و استدلال بوده اند و میگفتند برای شناختن اشیاء راه دیگری جز وسیله حواس خمسه ممکن نیست. این فرقه در چین و هند و خراسان زیاد بوده اند و در قرن دوم هجری یکی از مشاهیر ایشان به اسم جریربن حازم ارزی در بصره با عمروبن عبید ( 80 - 144 هَ. ق. ) متکلم معروف معتزلی مناظره کرده است. برای عقاید این فرقه رجوع به الفهرست ص 345، مفاتیح العلوم خوارزمی چ مصر ص 25، الفرق بین الفرق ص 346، شرح مقاصد ج 1 ص 33 و خاندان نوبختی ص 26 شود.

معنی کلمه سمنیه در فرهنگ فارسی

قومی است به هند دهریه از بت پرستان مائل بتناسخ .

معنی کلمه سمنیه در دانشنامه عمومی

سمنیه ( به مجاری: Szemenye ) یک شهرداری در مجارستان است که در واش واقع شده است. سمنیه ۱۱٫۸ کیلومتر مربع مساحت و ۳۶۵ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه سمنیه در فرهنگ فارسی

جملاتی از کاربرد کلمه سمنیه

در برخی متون اسم فرقه‌های سوفسطائیه، فلاسفه، سمنیه، وحدت اسلامی و مجوسیه نیز دیده می‌شود.
سمنیه یا شمنیه از فرقه‌های بودایی است که پیش از ظهور اسلام وجود داشته اما پس از آن در عقاید کلامی گروهی از مسلمانان تاثیر گذاشته‌است. رهبر این فرقه شخصی به نام جریر بن حازم ازدی است که در بصره می‌زیسته و منزل وی به عنوان محلی برای اجتماع گفتگوی بودائیان بوده‌است.