خانی من

معنی کلمه خانی من در لغت نامه دهخدا

خانی من. [ م َ ] ( اِخ )دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 54 هزارگزی شمال خاوری اردکان و کنار راه فرعی پل خان به خانی من. این ناحیه در جلگه قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مالاریایی و دارای 812 تن سکنه است که شیعی مذهب و به فارسی لهجه لری سخن میگویند. ده خانی من از رودخانه ٔکر مشروب میشود و محصولش غلات و برنج است. شغل اهالی کشاورزی و راهش فرعی و بدانجا یک دبستان است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

معنی کلمه خانی من در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز .

جملاتی از کاربرد کلمه خانی من

دم غروبی که شاکه برای فروش نمک به منطقه محل اسکان خان و اطرافیانش می آید و بساط معامله وسود وسودا را پهن می کند، مشتریان زیادی از زنان و زیبارویان ایوانی و کلهر را دور خود جمع می کند، زنان ودختران بطور عادی وبی پرده با شاکه روبه رو می شدند و با او به جدال و معامله و بگو مگو می پردازند وشاکه با کمال بشارت وخوش برخوردی با آنها رو به رومی شود، خان این منظره را می بیند و می گوید درویشی او از خانی من بهتر است
چو دولت دور گشت از خانی من دولرانی است دولت رانی من