توثق

معنی کلمه توثق در لغت نامه دهخدا

توثق. [ ت َ وَث ْ ث ُ ] ( ع مص ) به استواری فراگرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). استوارکاری کردن و وثیقه گرفتن در آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). تقوی و تثبت. ( اقرب الموارد ). استوار شدن. ( زوزنی ).

جملاتی از کاربرد کلمه توثق

اين خلاصه از ويژگيهاى سفيانى است كه در منابع دينى و كتابهاى معتبر به عنواننشانه ظهور آمده است : غيبت شيخ طوسى و نعمانى ، ارشاد شيخ مفيد،كمال الدين صدوق و... روايات مربوط به خروج سفيانى ، به اندازه اى است كه برخىآنها را متواتر و براى اثبات سفيانى ، كافى دانسته (291) . بنابراين ،اصل خروج سفيانى ، صرف نظر از ويژگيها و قضاياى جزئى امرى مسلم است . پيش ازاين گفتيم كه خروج سفيانى ، از نشانه هاى حتمى ظهور است . ولى اين كه سفيانى كيست وچه ويژگيهايى دارد و چگونه شورش مى كند و... چندان روشن نيست . از برخى روايات ،استفاده مى شود كه نام وى عثمان بن عسبة است و از خاندان ابوسفيان ، كه در دوره غيبتخروج مى كند. اين احتمال درست نيست ، زيرا، سند اين روايات ضعيف است . (292) درمنابع شيعه ، گويا فقط دو روايت در اين مورد وجود دارد كه در سند يكى ، محمد بن علىالكوفى (293) قرار دارد كه توثق نشده و روايت دوم هم ، مرسله است . (294)