دهستانی

معنی کلمه دهستانی در لغت نامه دهخدا

دهستانی. [ دِ هَِ] ( ص نسبی ) منسوب به دهستان. || کسی که از اهل ده باشد. دهاتی. مقابل شهری. ( ناظم الاطباء ).
دهستانی. [ دِ هَِ ] ( اِخ ) رجوع به شمسی دهستانی در لباب الالباب چ نفیسی ص 495 و حمیدالدین تاج الشعراء در لباب الالباب چ نفیسی ص 475 شود.

معنی کلمه دهستانی در فرهنگ فارسی

منسوب به دهستان .

جملاتی از کاربرد کلمه دهستانی

دهستان فیروزآباد نام دهستانی در بخش مرکزی شهرستان راسک، استان سیستان و بلوچستان در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۷۳۹۱ نفر (۱۸۰۲ خانوار) بوده‌است.
دهستان عرب آباد افشار دهستانی در بخش مرکزی شهرستان چهارباغ، استان البرز در ایران است.
دهستان تکاب دهستانی از توابع بخش بررود شهرستان کوهسرخ در استان خراسان رضوی ایران است و براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۴٬۳۸۴ نفر (۱٬۳۳۸ خانوار) بوده‌است.
دهستان کال نام دهستانی در بخش اشکنان شهرستان لامرد، استان فارس در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۵۶۲ نفر (۹۵۴ خانوار) بوده‌است.
شیرین دره، دهستانی است از توابع بخش مرکزی شهرستان قوچان در استان خراسان رضوی ایران.
دهستان فضل (نیشابور) نام دهستانی در بخش مرکزی شهرستان نیشابور، استان خراسان رضوی در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۵۳۲۳ نفر (۴۴۰۰ خانوار) بوده‌است.
سان مارتین د لا بگا دل آلبرچه دهستانی در استان آبیلای اسپانیا است.
چرا سرخیل آن خوش لهجه‌ها را در گلستانت بود احوال یکسان با کلاغان دهستانی
دهستان گرمدره دهستانی در بخش مرکزی شهرستان کرج، استان البرز در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۲۲۱ نفر (۷۵ خانوار) بوده‌است.
در خزان عدل پیشه سلطانی گذر افکند بر دهستانی
دهستان بن معلی نام دهستانی در بخش مرکزی شهرستان شوش، استان خوزستان در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۲۳۱ نفر (۱۷۹۶ خانوار) بوده‌است.مردم منطقه بیشتر از ایل سکوند و ایل دیناروند هستند.
بهار تا نیم قرن اخیر دهستانی معتبر و مرکز بخش سیمینه رود بوده‌است.