چین پرچ
معنی کلمه چین پرچ در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چین پرچ
چین زلف و تابش رخسار آن خورشید چین با دلی پرتاب کرد و با رخی پرچین مرا
هزار سنبل پرچین گدای کاکل دان هزار حسن پری خوشه چین خود انگار
از چه رو ای زلف پرچین وشکن گردیده ای پای تا سر چین چو پیشانی من گردیده ای
ای به صنعت شام را بر صبح پرچین ساخته صبح را میخانه کرده، شام را چین ساخته
این همه چین که تو بر چهرهٔ من میبینی یادگاریست کز آن طرهٔ پرچین دارم