های و هو برگرفت

معنی کلمه های و هو برگرفت در لغت نامه دهخدا

های و هو برگرفتن. [ ی ُ ب َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) شور و غوغای طرب به پا کردن. هیاهوی مستی آغاز کردن. هایاهوی سر دادن :
لب خوشدلی های و هو برگرفت
گل خرمی رنگ و بو برگرفت.ظهوری ترشیزی ( از ارمغان آصفی ).

جملاتی از کاربرد کلمه های و هو برگرفت

بی سخن عالم پر از فریاد او های و هوی او همه بر یاد او
منه از کف چراغرزو را بدستور مقام های و هو را
چو ساغر بگرید ببین های هایم چو مطرب بنالد ببین های و هویم
ای لقایت آرزوی مؤمنان وز برایت های و هوی مؤمنان
خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم
در مدینه بر در کاخی رسید بانگ های و هوی میخواران شنید
زدی دام و دشمن گرفتی بدوی ز ایران برآید یکی های و هوی
جوش و شوری در میان افتاده بود های و هوئی در جهان افتاده بود
در فضای این جهان های و هو نغمه پیدا نیست جز تکبیر او
مطربان در های و هوی و دلبران در گفت و گوی صد هزاران شمع می افروخت از دست نگار