معنی کلمه تیز سیر در لغت نامه دهخدا تیزسیر. [ س َ ] ( ص مرکب ) تندرفتار. تیزرو. تیزگام : دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی.منوچهری.رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
جملاتی از کاربرد کلمه تیز سیر پرنگاری و چون شدی افکار تیز سیر و سخن نگار شوی زیر ران تیغ دست خنجر گوش اشهب تیز سیر پیکان کوش