معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 255
- اسکت
- اسکداری
- اسکر
- اسیران خاک
- اسکاربرو
- اسکارپا
- اسکافی
- اسکال
- اسپینلی
- اسپینال
- اشتری
- اشتغالات
- اشتقاقات
- اشتوتگارت
- اشک روان
- اشک ریز
- اشک ریزان
- اشک صراحی
- اشک طرب
- اشک عقیقی
- اشک فشاندن
- اشک لعلی
- اشک مصیبت
- اشک چکیدن
- اشک کوه
- اشک گلگون
- اشک یتیمی
- اشکان
- اشکانیان ایران
- اشکباری
- اصحاب دعوی
- اصحاب دولت
- اصحاب دیوان
- اصحاب عقبه
- اصحاب عقل
- اصحاب علی
- اصحاب محمد
- اصحاب موسی
- اشتراک لفظی
- اصبعین
- اصحاب تجرید
- اصحاب تواریخ
- اصحاب جبر
- اصحاب جنت
- اشکو
- اشکور سفلی
- اشکور علیا
- اشکور
- اشکول
- اشکوه
- اشکیت
- اشگ
- اشگرف
- اشیر
- اشیره
- اشکنک
- اشکنوان
- اشکنوئیه
- اشکنبه
- اشکناز
- اشکلک
- اشکفتن
- اشکش
- اشکسته
- اشکسته بند
- اشکستن
- اصحاب میمنه
- اصحاب نبی
- اصحاب نجوم
- اصحاب وحی
- اصحاب پیامبر
- اصحاب پیغامبر
- اصحاب پیغمبر
- اصدر
- اضافیه
- اضاقه
- اضاله
- اضحات
- اضحاک
- اضحوکه
- اضحویه
- اضحیه
- اضطرارا
- اضغاث
- اضمارا
- اضماری
- اضنی
- اطاحه
- اطار
- اطال
- اطایب
- اطن
- اطیاب
- اطیار
- اظراف
- اظل
- اظهار کردن
- اظهاریه
- اعاجی
- اعاد
- اعاریض
- اعاشه
- اعالی
- اعتقاد داشتن
- اعتقار
- اعتمید
- اعتناش
- اعجال
- اعجمیان
- اعداد زوج
- اعداد طبیعی
- اعداد مرکب
- اعدادی
- اعذب
- اعذر
- اعرابیان
- اعرجی
- اعشی قیس
- اعضاب
- اعمال کردن
- اعمام
- اعمر
- اعمیان
- اعیار
- اعیان دولت
- اعیان نشین
- اعیانا
- اعیش
- اغاج
- افادات
- افاضات
- افتحار
- افتخار جهان
- افتخارات
- افتخارالدوله
- افتخارالدین
- افتح
- افتادگان
- افتاده مست
- افتاده بودن
- افتاح
- افتابی
- افتاب گاه
- افتاب زردی
- افاعی
- افتنان
- افتکار
- افتی
- افخار
- افدام
- افدرین
- افرائیم
- افراخت
- افریز
- افریقس
- افریقی
- افرین
- افریک
- افزارمند
- افزایا
- افزایان
- افزون خواستن
- افزون شدن
- افزون کردن
- افسانه خوانی
- افسانه سنج
- افسانه شنیدن
- افسانه فروش
- افسانه پرداز
- افسانه کردن
- افسد
- افسر بخش
- افسر بر سر
- افسر خدائی
- افسر گر
- افسرد
- افسردنی
- افسرده جان
- افعی تن
- افعی دم
- افعی زده
- افعی زرفام
- افعی قربان
- افعی گزیده
- افغام
- افغان کنان
- افغانها
- افقر
- افل
- افلاج
- افلاطن
- افلاطون الهی
- افلاطونیان اخیر
- افلین
- افنا
- افنباخ
- افند
- افنی
- افه
- افهم