اضحوکه

معنی کلمه اضحوکه در لغت نامه دهخدا

اضحوکه. [ اُ ک َ ] ( ع اِ ) آنچه از آن بخندند. ج ، اضاحیک ، اَضاحِک. ( از اقرب الموارد ). آن چیز که مردمان را به خنده درآورد. ( مهذب الاسماء ). آنچه از وی خنده آید. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). آن چیز و سخن که مردم را به خنده آرد. ( غیاث اللغات ): این اضحوکه را در خدمت سلطان بازگفتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ تهران ص 346 ).

معنی کلمه اضحوکه در فرهنگ عمید

خنده دار، چیزی که مردم را به خنده بیاورد، آنچه سبب خنده شود.

جملاتی از کاربرد کلمه اضحوکه

دور جمشید، به ضحاک رسید؛ شد جم اضحوکه ی دوران چکنم؟!