افتی

معنی کلمه افتی در لغت نامه دهخدا

( آفتی ) آفتی. [ ف َ ] ( اِخ ) تخلص شاعری از مردم تون ( فردوس ).

معنی کلمه افتی در فرهنگ فارسی

( آفتی ) تخلص شاعری از مردم تون

جملاتی از کاربرد کلمه افتی

ظاهرست این که بد افتی چو شوی بدخواه روشنست این که برنجی چو برنجانی
ز استر و محملت فرود افتی ای پسر، چون سبک بودت عدیل
در ره او ز پا نمی افتی اگر افتد ترا بسر این کار
به که افتی چو گل از خنده به پشت غافل از سرزنش خار درشت
گر تو بی رهبر فرودائی براه گر همه شیری فرود افتی بچاه
برسوائی در افتی آخر کار مر این گفته که من گفتم نگهدار
گوئیش رو که افتی از سر بام پس رود تا فتد ازآن سر بام
گر درین صورت بمانی زار تو در میان خاک افتی خوار تو
بدان ره گر نخواهی رفت هشیار فرو افتی بدوزخ سر نگونسار
خوش آنکه ز می مست شوی بی خبر افتی پنهان ز تو من بوسه زنم آن کف پا را
در این روش به جای کمک گرفتن از جاذبهٔ زمین برای جاری شدن مذاب، از فشار حدود ۱ اتمسفر استفاده می‌شود. نگهداری فلز تحت این فشار باعث می‌شود که قالب به‌طور کامل پر شود و هر میزان افتی در مرحلهٔ خنک کردن را متعادل نگه می‌دارد. خواص مکانیکی قطعهٔ تولید شده توسط این روش به نسبت روش‌های سنتی، ۵ درصد برتری دارد.