معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 258
- امیر نصرت
- امیر نوح
- امیر همایون
- امیر پنجه
- امیراصلان
- امیرالامراء
- امیران
- امیرانه
- امیربهادر
- امیربک
- امیربکنده
- امیرحسن دهلوی
- امیرخلف بانو
- امیرسالاری
- امیرشکار
- امیرعباس
- امیرعلم خان
- امیره
- امیرکیاسر
- امیرگونه خان
- امیر نشان
- امیر نحل
- امیر نجف
- امیر مجلس
- امیر مجاهد
- امیر مبارزالدین
- امیر ماضی
- امیر لشکر
- امیر قافله
- امیر عمران
- امیر علی
- امیر عرب
- امیر عادل
- امیر طلایه
- امیر شیر علی
- امیر شهید
- امیر سلطان
- امیر سعید
- امین اصفهانی
- امین احمد رازی
- امیلین
- امیلی
- امیلح
- امیل
- انانجرد
- انامق
- انافی
- اناطه
- اناسی
- اناریجه
- انارکول
- انارشی
- امینه
- امین ملک
- امین لو
- امین خلوت
- امین خان
- امین حضور
- امین حضرت
- امین الملک
- امین السلطان
- انبارالوم
- انبار شدن
- انبار اب
- انباج
- انبا
- انای
- انبیر
- انتقال کردن
- انتقام جو
- انتقام جویی
- انتقام کشیدن
- انتما
- انتن
- انتهاب
- انبیاش
- انبیا
- انبی
- انبور
- انبوده
- انبو
- انجیر وزیری
- انجیردان
- انجیرستان
- انجیره
- انجیل خوان
- انجیل متی
- انجیل مرقس
- انجیل یوحنا
- انجیلان
- انجیلاوند
- انجیله
- انح
- انحسار
- انحل
- انخلاق
- اند خوار
- انتهاش
- انتهی
- انتون
- انتونی
- انتیموان
- انث
- انجمن شهر
- انجمن شهرداری
- انجمن فرهنگی
- انجمن پیوند
- انجمن کردن
- انجو
- انجوخ
- انجوی شیرازی
- انجک
- انجیر خور
- انجیر فام
- اندرین
- اندریان
- اندریافت
- اندریاب
- اندرون شدن
- اندرون خانه
- اندروز
- اندرمان
- اندرزی
- اندامش
- اندامان
- انداس
- اندازه گیر
- اندازه کردن
- اندازان
- انداب
- اندیشه مند
- اندیشه سوز
- اندیشنده
- اندیزه
- اندکان
- اندک مردم
- اندک مایه
- اندک مال
- اندک سال
- اندک خوری
- اندک خور
- اندک خوار
- اندک خرد
- اندک بین
- اندوهگینی
- اندوهگنی
- اندوهگن
- اندوهمند
- انده
- انده گساری
- انده کش
- انده فزای
- انده زده
- انده بردن
- اندقان
- اندز
- اندریه
- اندیشه ناک
- انفسی
- انفه
- انفیه دان
- انقاذ
- انقاسی
- انقص
- انقطاعی
- انقلاب مشروطیت
- انلی
- انم
- انما
- انفخ
- انفحه
- انفاز
- انعام دادن
- انعار
- انظلام
- انطق
- انطفا
- انطالیه
- انطابلس
- انضام
- انصباب
- انصب
- انصافا
- انصاف دادن
- انصاری قمی
- انگور با
- انگوت
- انگهی
- انگهران
- انگنه
- انگلو
- انگشتک
- انگشترین
- انگشت نمایی
- انگشت جان
- انگز
- انگریز
- انگبین کندره
- انگبین خانه
- انه