( اضالة ) اضالة. [ اِ ل َ ] ( ع مص ) اضیال. بر زمین رویانیدن ضال را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ضال بمعنی سدر و کُنار است. رویانیدن درخت ضال و آن قسمی ازکُنار است که از باران آب خورد. ( ناظم الاطباء ). بسیارسدر شدن زمین. ( تاج المصادر بیهقی ). اضیلت و اضالت الارض ؛ هرگاه در آن ضال پدید آید. ( از لسان العرب ). اضالة. [ اَ ل َ ] ( ع ص ) بمعنی فراموش شده آمده است. ( از دزی ج 1 ص 27 ).
جملاتی از کاربرد کلمه اضاله
در محله «اسپانیش هارلم» و در کلیسا، به راهبه ای باکره و جوان تجاوز میشود و جام زرین مقدس هم به سرقت میرود. پلیس ۵۰ هزار دلار برای یافتن مجرمان، جایزه تعیین میکند. دختر راهبه که تجاوز و فروکردن صلیب، باعث جراحت و اضاله بکارت او گردیدهاست؛ با پلیس همکاری نمیکند و به پدر روحانی میگوید، که متجاوزین را میشناسد ولی آنها را همانند عیسی (ع) که دشمنان و قاتلان خود را بخشیدهاست؛ میبخشد.