معنی کلمه اشک مصیبت در لغت نامه دهخدا اشک مصیبت. [ اَ ک ِ م ُ ب َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک غم. اشک اندوه : چنان باید فشانداشک مصیبت که پشتیبان شود بهر کمرها.کلیم ( از آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه اشک مصیبت نه مرا چهرهای از اشک مصیبت خونین نه مرا سینهای از ناخن حسرت افکار گل زشبنم همه تن اشک مصیبت شد و گفت (دور از آن بلبل قدسی چمنم زندان شد)