اشک گلگون

معنی کلمه اشک گلگون در لغت نامه دهخدا

اشک گلگون. [ اَ ک ِ گ ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک سرخ. ( آنندراج ) :
گر کُمیت ِ اشک گلگونم نبودی گرم رو
کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع.حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 199 ).و رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلوده و اشک خونی و اشک خونین و اشک عقیقی شود.

معنی کلمه اشک گلگون در فرهنگ فارسی

اشک سرخ

جملاتی از کاربرد کلمه اشک گلگون

از دفتر عشق هر که فردی دارد اشک گلگون و چهر زردی دارد
دید شمعی راکه با صد سوز ودرد اشک گلگون میرود بر روی زرد
یک دو روزی شد که چون گل غوطه در خون می‌زنی قرعه نازی به نام اشک گلگون می‌زنی
گر ببارد اشک گلگون دیدهٔ من دور نیست کاین گل رنگین دهد باغی که گلچینش تویی
بی نقش رویت رخسار زردم از اشک گلگون گشته منقش
به میدان چشم اشک گلگون فشاند تکاور به قصر پری‌دخت راند
در فراق رخ چو ماه و خورت رخ من شد ز اشک گلگون خون
من چگویم دل یغما ز محبت چون شد اشک گلگون و رخ زرد گواه دگر است
آنقدر من در فراقش اشک گلگون ریختم چون شفق خون می‌دمد از شام هجرانم هنوز
یاد آن فرصت که بر روی تو هنگام سحر از سرشک اشک گلگون می‌زدم جای گلاب!