افند

معنی کلمه افند در لغت نامه دهخدا

( آفند ) آفند. [ ف َ ] ( اِ ) جنگ. خصومت :
دلیر و جهانسوز و پرخاشخر
جز آفند کاری ندارد دگر.فردوسی.آورد پیامی که مبادا که خوری می
مستک شوی و عربده آغازی و آفند.سوزنی.
افند. [ اَ ف َ ]( اِ ) آفند. ( از مؤید الفضلاء ). رجوع به آفند شود.

معنی کلمه افند در فرهنگ معین

( آفند ) (فَ ) ( اِ. ) خصومت ، دشمنی ، جنگ .

معنی کلمه افند در فرهنگ عمید

( آفند ) جنگ، پیکار، نبرد، دشمنی: ابری بفرست بر سر ری / بارانْش ز هول و بیم و آفند (بهار: ۲۸۸ ).

معنی کلمه افند در فرهنگ فارسی

( آفند ) ( اسم ) خصومت دشمنی جنگ پیکار.
جنگ خصومت
جنگ، پیکار، نبرد، دشمنی
آفند

جملاتی از کاربرد کلمه افند

آن قطرهٔ بارانم کاندر صدفی افند بی پرورش دریا دردانه نخواهم شد