معنی کلمه اضحیه در لغت نامه دهخدا
اضحیة. [ اِ حی ی َ / اُ حی ی َ ] ( ع اِ ) گوسپندی که قربانی کنند. ج ، اضاحی. ( از اقرب الموارد ). آنچه قربان کنند. ( السامی فی الاسامی ) ( مهذب الاسماء ). گوسپند که در چاشت یا در روز عید اضحی ذبح کنند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آنچه بقربان کنند. گوسفند قربانی. اَضحاة. ( اقرب الموارد ). رجوع به اضحاة و اضاحی شود. || ( اصطلاح فقه ) نام حیوانی است که در ایام نحر قربة الی اﷲ قربانی کنند. ( از تعریفات جرجانی ). حیوانی که در روز عید اضحی ( 10 ذیحجه ) تبرعاً قربانی می شود. کسانی که از سفر حج بازمی گردند مستحب است هرساله حیوانی در روز مزبور ذبح کنند و گوشت آن را به بینوایان بخشند. و صاحب شرایع آرد: وقت ذبح اضحیه مابین طلوع خورشید تا غروب آن است و ذبح در شب مکروه است مگر ضرورت اقتضا کند. همچنین از ظهر جمعه تا غروب مکروه است. ( از شرایع ص 431 ). و رجوع به ص 232 شود.
اضحیه. [ اِ / اُ ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِ ) شاعر کلمه راکه مرادف اضحاة است به معنی دوم کلمه که روز عید نحر یا عید گوسپندکشان است بکار برده است :
تا لاله و نسرین بود تا زهره و پروین بود
تا جشن فروردین بود تا عیدهای اضحیه.( منسوب به منوچهری ).