معنی کلمه افسانه شنیدن در لغت نامه دهخدا افسانه شنیدن. [ اَ ن َ / ن ِ ش َ دَ ] ( مص مرکب ) افسانه گوش دادن. بقصه و داستان گوش دادن : ز من باید شنید افسانه عشق که خوردم از ازل پیمانه عشق.باقر کاشی ( از ارمغان آصفی ).
جملاتی از کاربرد کلمه افسانه شنیدن شور این بزم جنون خیره دماغی میخواست دل نپرداخت به افسانه شنیدن رفتم نارسایی چهکندگر نه بهغفلت سازد خواب پا داشتم افسانه شنیدن رفتم تا محبت نمک قصه ما گشت اسیر خواب را لذت افسانه شنیدن دادند