افدام

معنی کلمه افدام در لغت نامه دهخدا

افدام. [ اِ ] ( ع مص ) جامه را رنگ سرخ سیر کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سیر رنگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بربستن. ( المصادر زوزنی ). || بسوراخ لوله ابریق پارچه و پنبه نهادن تا آب صاف بیرون آید. ( آنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه افدام

در جریان بهران زودتنلانت در اواخر ماه سپتامبر سال ۱۹۳۸، سه گروه جناح ۳۳۴ شکاری همچنان در پایگاه‌های خود در ویسبادن و مانهایم بودند و وظیفه دفاع از حریم هوایی کشور را داشتند. در این زمان تنش‌های بین‌المللی بالا گرفته بود و ممکن بود فرانسه از مرزهای غربی دست به افدام نظامی علیه آلمان بزند.
چین نیز از زمان به قدرت رسیدن دولت متحد شوروی در افغانستان رابطه خصمانه‌ای با آن‌ها داشت و با توجه به رقابت با شوروی به حمایت و تجهیز مجاهدین افغان افدام می‌کرد. چین میلیون‌ها دلار سلاح‌های مختلف از جمله توپ ضدهوایی، موشک‌انداز و تیربار در اختیار گروه‌های افغان قرار داده و ارتش آزادی‌بخش چین مجاهدین افغان را در اردوگاه‌های نظامی آموزش می‌داد.