افلین

معنی کلمه افلین در لغت نامه دهخدا

( آفلین ) آفلین. [ ف ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آفِل :
شد صفیر باز جان در مرج دین
نعره های لااحب الاَّفلین.مولوی.ناخوشت آید مقال آن امین
در نُبی که لااحب الاَّفلین.مولوی.

جملاتی از کاربرد کلمه افلین

اندرین وادی مرو بی این دلیل لا احب افلین گو چون خلیل
از خلیلی لا احب افلین پس فنا چون خواست رب العالمین
انیسه در سال ۱۹۵۳ به همراه افلین بسترس جمعیت بازسازی روستا را تأسیس کرد. او همچنین چند مرکز درمانی و مدرسه احداث نمود. انیسه اولین کسی بود که در سال ۱۹۵۳ پروژه رشد روستاها را در جهان عرب شروع کرد او در جنبش زنان نیز فعال بود و در کنفرانس‌های جهانی متعددی نمایندگی لبنان را بعهده داشت. در سال ۱۹۶۰ به عنوان نماینده هیئت‌های زنان لبنان در کمیته ملی یونسکو انتخاب و بمدت ۷ سال در این سمت بود. او در سال ۱۹۶۵ نمایندگی گروه جهانی آزادی و صلح را در کنفرانس ملل متحد در تهران بر عهده داشت و در کنفرانس گروه جهانی زنان برای صلح و آزادی در دهلی نو نیز به عنوان نماینده لبنان شرکت کرد.