اعتناش. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) دست در گردن یکدیگر انداختن در حرب. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). دست در گردن یکدیگر انداختن در جنگ. ( ناظم الاطباء ). || ستم کردن بر کسی. || بقهر و باطل گرفتن از کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || دو دست بر زمین نهادن. || مجامعت کردن. || بیوکندن کسی را. ( تاج المصادر بیهقی ).
جملاتی از کاربرد کلمه اعتناش
نسبت به اعتناش خزف بهتر از گهر با قوت غناش گهر کمتر از خزف