اظل

معنی کلمه اظل در لغت نامه دهخدا

اظل. [ اَ ظَ ل ل ] ( ع اِ ) شکم انگشت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). شکم انگشت. قسمت نزدیک جلو قدم از بیخ ابهام تا بیخ خنصر یا شکم انگشت نزدیک پشت قدم. ( از متن اللغة ). || شکم سپل شتر.ج ، ظُل ، شذوذاً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). عجاج در قول خود: تشکو الوجی من اظلل و اظلل ، بفک ادغام خوانده جهت ضرورت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). اَظَل شتر؛ درون سپل آن. ج ، ظُل و آن شاذ است زیرا کلمه اسم است نه صفت. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). زیر سَوَل اشتر. ج ، اَظَلات ، اظلال ، اظالل. ( مهذب الاسماء ).
اظل. [ اَ ظَل ل ] ( ع ن تف ) سایه دارتر.
- امثال :
اظل من حجر ( لکثافته ). ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه اظل در فرهنگ فارسی

سایه دار تر اظل من حجر

جملاتی از کاربرد کلمه اظل

اذا اظل السماء یحجبها اضحت و اضحت سماء بغداد