اعیان دولت

معنی کلمه اعیان دولت در لغت نامه دهخدا

اعیان دولت. [ اَ ن ِ دَ / دُو ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اراکین سلطنت و وزراء و امرای ریاست. ( آنندراج ). وزرای دولت. ( ناظم الاطباء ). بزرگان و اشراف حکومت.

معنی کلمه اعیان دولت در فرهنگ فارسی

اراکین سلطنت و وزرائ و امرای ریاست

جملاتی از کاربرد کلمه اعیان دولت

گرد خنگت بر فلک می‌رفت و می‌کفت آفتاب: مرحبا ای سرمه اعیان دولت مرحبا
و امیر دیگر روز بار داد و پس از بار خلوتی کرد با وزیر و اعیان دولت و گفت: بتن خویش تاختن خواهم کرد سوی ناتل. وزیر گفت: «گرگانیان را این خطر نباید نهاد که خداوند بدم ایشان رود، که اینجا بحمد اللّه سالاران با نام هستند» و اعیان گفتند: پس ما بچه کار آییم که خداوند را بتن عزیز خویش این رنج باید کشید؟