اضماری

معنی کلمه اضماری در لغت نامه دهخدا

اضماری. [ اِ ] ( ص نسبی ) استتاری. نهانی. رجوع به اضمار شود.

جملاتی از کاربرد کلمه اضماری

قومی گفتند: درین آیت اضماری است، یعنی و له ما سکن و تحرک فی اللیل و النهار، فحذف للاختصار، کقوله «سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ» اراد به الحر و البرد، کذلک هاهنا.