افل

معنی کلمه افل در لغت نامه دهخدا

( آفل ) آفل. [ ف ِ ] ( ع ص ) فروشونده. ناپدیدگردنده. غروب کننده. که فرورود. غارب :
آنکه گه ناقص گهی کامل بود
نیست معبود خلیل آفل بود.مولوی.هم خر و خرگیر اینجا در گلند
غافلند اینجا و آنجا آفلند.مولوی.بانگ و صیتی جوکه آن خامل نشد
تاب خورشیدی که آن آفل نشد.مولوی.جز خیالی عارضی و باطلی
که بود چون صبح کاذب آفلی.مولوی.ج ، آفلین.
افل. [ اَ ] ( ع مص ) غایب و ناپدید شدن. || خشک شدن شیر حیوان شیرده. ( ناظم الاطباء ).
افل. [ اَ ف َل ل ] ( ع ص ، اِ ) تیغ رخنه دار. ( آنندراج ): سیف افل ؛ تیغ رخنه دار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تیغ رخنه شده. ( از تاج المصادر بیهقی ). رخنه کارد و شمشیر. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). || ( اِخ ) نام شمشیر عدی بن حاتم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
افل. [ اَ ف َ ] ( ع مص ) شاد گردیدن. || خشک گردیدن شیر شیردهنده. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

معنی کلمه افل در فرهنگ معین

( آفل ) (فِ ) [ ع . ] (اِفا. ) فرو شونده ، غروب کننده . ج . آفلین .

معنی کلمه افل در فرهنگ عمید

( آفل ) ۱. فرورونده.
۲. ناپدید شونده.
۳. غروب کننده.

معنی کلمه افل در فرهنگ فارسی

( آفل ) ( اسم ) فرو شونده ناپدید گردنده غروب کننده غارب جمع : آفلین .
ناپدید گردنده
فرورونده، ناپدیدشونده، غروب کننده
شاد گردیدن یا خشک گردیدن شیر شیر دهنده

معنی کلمه افل در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَفَلَ: غروب کرد
تکرار در قرآن: ۴(بار)

جملاتی از کاربرد کلمه افل

ارد لیتوی یا کوه‌های خاکستر رشته کوه‌های شمال موردور بودند. از مورانون جایی که به افل دوات می‌رسد آغاز شده صدها مایل به سمت شرق ادامه می‌یابد. نام کوه‌های خاکستر به این دلیل انتخاب شده که این کوه‌ها در مسیر بادی بودند که خاکسترهای کوه هلاکت را حمل می‌کرد و بر روی این کوه‌ها می‌ریخت.
کیریت گورگور که در سینداری شکاف وحشت خوانده می‌شود راه اصلی و ورودی موردور است که در محل برخورد افل دوات و ارد لیتوی واقع شده. این معبر توسط دروازهٔ سیاه و برج‌های نیش محافظت می‌شود.
(سینداری «ظلم سیاه») قلعه‌ای قدیمی در شمال موردور. آن در شمال افل دوات و در دامنهٔ آیزنمات قرار دارد. در اصل این قلعه توسط گاندوری‌ها پس از سقوط سائورون در انتهای دوران دوم ساخته شد ولی بعداً توسط نیروهای وی تسخیر شد.