اظهار کردن

معنی کلمه اظهار کردن در لغت نامه دهخدا

اظهار کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آشکار کردن. ( زمخشری ). پیدا کردن. نمودن. بازنمودن. هویدا ساختن. پدیدار کردن. پدید کردن. نشان دادن. ارائه دادن. برملا ساختن. علنی کردن. ظاهر کردن. فاش ساختن. افشا کردن. پرده برداشتن از. مکشوف کردن : هیچکس چیزی اظهار نکند از بازی و رامش تا ما بگذریم چنانکه یک آواز شنوده نیاید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 292 ). سنگی بر پای چپ او [ خوارزمشاه ] آمده بوده آن شهامت بین که آن درد بخورد و در معرکه اظهار نکرد. ( تاریخ بیهقی ). او را امیدی کردند و چون کار یکرویه شد اگر بر آن برفتندی این مرد فسادی نپیوستی ومخالفتی اظهار نکردی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 350 ). ودر همه مالها راستی و یکدلی و خداپرستی خویش اظهارکرده [ خوارزمشاه ]. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 332 ).
که من بجلوه گری پای زشت میپوشم
نه پر وبال نگارین همی کنم اظهار.سعدی.جانست از محبت جانان دریغ نیست
کآن در ضمیر نیست که اظهار میکنم.سعدی ( خواتیم ). || گفتن. بیان کردن. بازگفتن : وقت نماز خطبه بر رسم رفته کردند و هیچ چیز اظهار نکردند که بعصیان ماند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 328 ).
به آواز بلند اظهار دردی می کنم طالب
چو ابروی بتان آداب سرگوشی نمی دانم.طالب ( از آنندراج ).و رجوع به اظهار و اظهار داشتن و اظهار نمودن و اظهار فرمودن شود.

معنی کلمه اظهار کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - فاش کردن آشکار کردن . ۲ - بیان کردن گفتن .

جملاتی از کاربرد کلمه اظهار کردن

پیش ضمیر دلبر ما فی‌الضمیر دان اظهار کردن غم پنهان چه احتیاج
و دوم آنکه چون به احتیاج کسی مطلع شد یا گمان برد، پیش از اظهار کردن به او انفاق کند و آبروی او را محافظت کند و نگذارد که مضطر به سئوال شود، زیرا که بعد از سئوال، آنچه می دهد قیمت آبروئی است که ریخته است، و احسان تام نیست.
هست در آمیزش تردامنان مرگ شرار پیش خامان سوز خود اظهار کردن مشکل است
پنجم: اظهار کردن عیوب خفیه مریض نزد طبیب به جهت معالجه.
از نظر تاریخی، این تا حدی به دلیل طرد شدن یک فرد توسط اعضای خانواده‌اش در سنین خردسالی است. به گفته «جولین ای. کوکن»،[ذ] «دیوید اس. بیمبی»[ر] و «جفری تی. پارسونز»[ز] «اکثریت زنان تراجنسیتی رنگین‌پوست، بعد از اظهار کردن هویت تراجنسیتی‌شان، آزار و اذیت شفاهی و فیزیکی را از سوی اعضای خانواده تجربه می‌کنند».