معنی کلمه اعیار در لغت نامه دهخدا
اعیار. [ اِ ] ( ع مص ) عیر قرار دادن برای پیکان : اعیر النصل اعیاراً؛ عیر قرار داد برای پیکان. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
اعیار. [ اَ ] ( اِخ ) هضبه ( پشته )هائیست در بلاد ضبه و نیز نام کوهی است ببلاد غضبان و گمان می برم [ یاقوت ] میان مدینه و فید قرار دارد. و در ابیات زیر ذکر آن آمده است :
لها بین اعیار الی البرک مربع
و دار و منها بالقفا متصیف.سکری.رعت منبت الضمران من سبل المعا
الی صلب اعیار ترن مساحله.جریر ( از معجم البلدان ).