اظراف

معنی کلمه اظراف در لغت نامه دهخدا

اظراف. [ اِ ] ( ع مص ) پدر فرزندان زیرک شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ظریف زادن. ( تاج المصادر بیهقی ). بچه زیرک زادن و قیل : پدر فرزندان زیرک شدن. ( آنندراج ). بچه زیرک زاییدن. ( لغت خطی ). اظراف مرد؛ متولد شدن فرزندان ظریف برای وی. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || ظرف ساختن برای کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اظراف کسی متاعی را؛ برای وی ظرفی ساختن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || اظراف به کسی ؛ یاد کردن نام وی را به زیرکی و هوشمندی یا مهارت. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || اظراف مرد؛ فزونی یافتن ظروف وی. ( از متن اللغة ).

معنی کلمه اظراف در فرهنگ فارسی

پدر فرزندان زیرک شدن . ظریف زادن بچه زیرک زادن و قیل پدر فرزندان زیرک شدن . بچه زیرک زاییدن .

جملاتی از کاربرد کلمه اظراف

حکومت غزنویان از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسی‌سرا از اهمیت بالایی برخوردار است. در زمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود غزنی به مرکز سیاسی و فرهنگی آسیای میانه و هند تبدیل می‌شود. آثار آن را می‌توان در تعداد زیادی از ویرانه‌های بناهای یزرگ و عظیمی نشان داد که هنوز در اظراف و محلات غزنی پراکنده‌اند. مؤلفین اولیه اسلامی عصر غزنویان، از تعداد زیاد باغ‌ها، مساجد، منارها، مدرسه‌ها و قصرهای غزنی یاد می‌کنند.
مزار بابا شیخ علی در شهر زاینده رود (لنجان) در محلی بسیار زیبا و خوش آب و هوا در کناره زاینده رود قرار دارد. این بقعه مبارکه تاریخی بازسازی شده و اخیرا کتیبه یی در زمین های کشاورزی اظراف بقعه کشف شده است. یکی از مهمترین تصفیه خانه های آب آشامیدنی شهر اصفهان در نزدیکی این بقعه قرار دارد.