اعتقاد داشتن. [ اِ ت ِ ت َ ] ( مص مرکب ) باور داشتن. ایمان داشتن. معتقد بودن : مریدم به پیر خرابات مخلص چو طفل اعتقادی به ملا ندارم.مخلص کاشی ( از ارمغان آصفی ).
معنی کلمه اعتقاد داشتن در فرهنگ فارسی
باور داشتن . ایمان داشتن
جملاتی از کاربرد کلمه اعتقاد داشتن
دقت کنید تا زمانی که تعریف تابع پالس به شکل دامنه-زمان آن مرتبط است، دلیلی برای اعتقاد داشتن به ظاهر نوسانی (تابع تبدیل فوریه) آن نیست. ولی، برخی از جنبههای تئوریک که باید کاملاً روشن باشد، مثل پهنای باند نامحدود، به ایجاد لبههای تیز نامعین در تعریف دامنه-زمان منجر می شود.
در ماتریس بالا فرض شدهاست که نتیجهٔ اعتقاد داشتن به خدا بینهایت است (مثلاً رفتن به بهشت). بهجای این ماتریس، ماتریس زیر نیز میتواند به کار رود که در آن نتیجهٔ اعتقاد نداشتن به خدا منفی بینهایت (مثلاً رفتن به جهنم) فرض شدهاست.
خوزه در همین سال با انقلابیون مسلح خود که آنان را در آمریکا آموزش داده بود به کوبا رفت که در ۱۹ مه ۱۸۹۵ در «دوس ریوس» در جریان نبرد با نیروهای اسپانیایی کشته شد، اما مرگ او مبارزه را پایان نداد. چند سال بعد جنگ ایالات متحده و اسپانیا روی داد و اسپانیا که شکست خورده بود از پورتوریکو، فیلیپین و گوام و کوبا خارج گردید و کوبا چندی بعد از قید بیگانگان آزاد شد. تأثیرگذاری خوزه مارتی در انقلاب کوبا غیرقابل انکار است. اولین چیزی را که رهبران انقلاب کوبا از خوزه مارتی فرا گرفتند عبارت بود از اعتقاد داشتن و عمل کردن تحت تشکیلاتی که برای به وجود آوردن انقلاب ساخته شده بود. پیش از این، عملکرد ما تحت تأثیر اشکال قبلی قدرت حکومتی قرار میگرفت.