معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 325
- خوش نفسی
- چشمه علی
- نامفهومی
- شیره جین
- قلعه جوق
- خوشدره
- سمن عارض
- سمن سای
- خون جگر
- حذام
- ملامت کش
- ملامت کنان
- ملامت گزین
- ملامت گو
- ملامت گوی
- ملامحله
- ملامحمدباقر
- ملانی
- نرگس خوان
- نزدیکی ها
- روغن انگبین
- روغن کشیدن
- روفت گر
- رولن سن
- روم دشت
- سادات زیدی
- سارده
- ساردیقه
- ذو مطالع
- ذو معدی
- ذو مقربه
- ذو مقول
- ذو منسم
- ذو نباح
- ذو هلاهل
- ذو هجران
- بی لگام
- بی محاسبه
- بی مرام
- بی مزه گوی
- زبان را درکشیدن
- قنواء
- اشفته شدن
- اشفته عقل
- اشفته مغز
- اشنان سفید
- اشنان ید
- اشوبنده
- بد اگاهی
- بخت برگشتن
- سبحه دار
- جرح شهود
- درفشانی
- تهانوی
- تهلل
- پره لا
- حافظ رومی
- حافظ سعد
- حافظ سلطان
- حافظ طبیب
- حافظ قزوینی
- انزر
- انس دادن
- تردید کردن
- تردیم
- ترزفان
- ترزیز
- ترس و باک
- ترسا شدن
- اسکوتیا
- اسکودری
- اسکوف
- اسیان
- اسکیرو
- اسکی محله
- اسکپاس
- اسکیز
- علیرضا تبریزی
- علیشاه عوض
- علیص
- علیقه
- عماد اصفهانی
- عماد تبریزی
- عماد زوزنی
- عماد طبرسی
- عمادالدین طبری
- اشکفتک
- اشکلن
- اشکلی
- اشکور محله
- اشیقر
- اشینه
- اصاء
- شمشیرسازی
- شمص
- شمطه
- شمع افروختن
- شمع بالا
- شمع دزد
- شمع رخ
- شمع رو
- سماع خانه
- سماعیلی
- سمال
- سماکین
- سمب
- سمحه
- سمتگر
- شیرین بهانه
- شیرین تکلم
- شیرین جواب
- شیرین خطاب
- شیرین خند
- شیرین خوی
- شیرین دهنی
- شیرین روی
- عکس کردن
- عکوس
- عکیس
- عی
- عیا
- عیاره
- عیالم
- عیان بین
- عیان شدن
- سوله در
- سومان
- سومه
- سونج
- چل تکه
- چل دختران
- چله بستن
- چلبی زاده
- چلمه سنگ بالا
- چله داشتن
- چله ور
- چله کردن
- زبان شکسته بسته
- زبان نگاه داشت
- هم اوا
- سیلوه
- سیلی خور
- سیلی خوردن
- سیم اندام
- سیم اندود
- سیم بناگوش
- خربغا
- خربل
- خربها
- خرت و پرت
- خرج دادن
- خرج راه
- خرجال
- خرجان
- تلمن
- تلمو
- تلنبه
- تلنگر زدن
- تله جرد
- سفتنی
- سفته باز
- سفج خانی
- سفد
- بحساب گرفتن
- بحق پیوستن
- بخار پخت
- بخاک اوردن
- بخاک رفتن
- بخاک کردن
- مطبوعه
- مطرا کنان
- مطرا گر
- مطراق
- مطربی
- مظفری
- معای
- دورودخانه
- دوروک
- دورگ
- دوری کن
- دوریاب
- دوریسان
- بد خصال
- بد خط
- بد خلقت
- بد خوار
- بد خیال
- بد داشت
- بد درون
- بد دعا
- بد روزگاری
- بد روشن
- عیال دار
- عیال دوست
- عیب بردن
- عیب علی
- عید روس
- استرضاء
- پر ابی
- استرفلد