تلنگر زدن

معنی کلمه تلنگر زدن در لغت نامه دهخدا

تلنگر زدن. [ ت َ / ت ِ ل َگ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) نوک انگشت میانه را به نوک انگشت بزرگ فشردن و بر چیزی زدن. رجوع به تلنگر شود.

معنی کلمه تلنگر زدن در فرهنگ فارسی

نوک انگشت میانه را به نوک انگشت بزرگ فشردن و بر چیزی زدن .

جملاتی از کاربرد کلمه تلنگر زدن

تلنگر زدن نیز مورد انتقاد واقع شده‌است. تامی بویس از بنیاد بهداشت عمومی صندوق پادشاه گفته‌است: "ما باید برانگیختن سیاسی انگیزه‌ها که یک (سیاست کوتاه مدت) است، مانند ایدهٔ تلنگر زدن به مردم، که براساس هیچ شواهد محکمی نیست و هیچ کمکی به به تغییر بلند مدت رفتار مردم نمی‌کند، دوری کنیم.
برخی مانند هاسمن و ولش جویای این امر هستند که آیا تلنگر زدن با درزمینه‌های (توزیع) عدالت مجاز باشد؛ لیپنیز و مالکا این سؤال را مطرح می‌کنند که آیا تلنگر زدن با قوانین ما سازگار است. به‌طور مشابه دانشمندان حقوقی مطرح می‌کنند که جایگاه تلنگر در قانون چیست؟
عقل تجربی جمعی به معنی تمایل افراد به نگاه در رفتار سایرین به منظور کمک گرفتن در اصلاح رفتار خود است. مطالعات، موفقیت‌هایی در استفاده از عقل تجربی جمعی به منظور تلنگر زدن به افراد برای انتخاب غذای سالم‌تر را نشان می‌دهد.
تلنگرها تغییرات کوچک در محیط هستند که به آسانی و با هزینهٔ کم قابل پیاده‌سازی‌اند. چند روش مختلف برای تلنگر زدن وجود دارد، شامل پیش فرض‌ها، عقل تجربی جمعی و افزایش برجستگی گزینهٔ مورد نظر.
همچنین اظهار شده‌است که تلنگر زدن حسن تعبیر‌ی برای دستکاری روانشناختی به عنوان بخشی از مهندسی اجتماعی است.