شیرین تکلم

معنی کلمه شیرین تکلم در لغت نامه دهخدا

شیرین تکلم. [ ت َ ک َل ْ ل ُ ] ( ص مرکب ) آنکه با حلاوت سخن می گوید. ( ناظم الاطباء ). شیرین سخن :
نه از خط شیر شد پشت لب آن شیرین تکلم را
که از دل بستگیها حرف گرد آن دهن گردد.صائب تبریزی ( ازآنندراج ).رجوع به شیرین سخن شود.

معنی کلمه شیرین تکلم در فرهنگ فارسی

آنکه با حلاوت سخن می گوید .

جملاتی از کاربرد کلمه شیرین تکلم

تو سلطان زبان دانی و د رمدح و ثنای تو هزاران بلبل شیرین تکلم در غزل خوانی
زبان تیشه اش شیرین تکلم به خون کوهکن خورده ترحم
زان لب شیرین تکلم یک سخن گر بشنوم تا قیامت آن سخن ورد زبان من شود
از بس که خوش ادایی و، شیرین تکلمی پرورده دایه ات مگر از شهد، جای شیر
نه از خط سبز شد پشت لب آن شیرین تکلم را که از دلبستگیها حرف گرد آن دهن گردد
ز شوخی با من آن شیرین تکلم دهن را کرد لبریز تبسم
کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می‌کنم زهر خند است این که پنداری تبسم می‌کنم
چنان نمود که شیرین تکلمان ظریف نبات را به تکلف نهند حنظل نام