عکیس

معنی کلمه عکیس در لغت نامه دهخدا

عکیس. [ ع َ ] ( ع اِ ) شیر که بر شوربا و خوردنی ریزند. ( منتهی الارب ). شیر که بر «مرق » ریزند. ( از اقرب الموارد ). || نوعی از طعام که از شیر و آرد سازند. ( منتهی الارب ). || شیر تازه که بر آن پیه گداخته ریخته نوشند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شاخ رَز که آن را زیر زمین خوابانند تا روید. ( منتهی الارب ). شاخه درخت انگور که به زیر زمین خم شود تا از جای دیگری بروید.( از اقرب الموارد ). فرهانج انگور. ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه عکیس در فرهنگ فارسی

که بر مرق ریزند

جملاتی از کاربرد کلمه عکیس

در این ضرب آهنگ یک عنصر بصری تکرار می‌شود اما تکرار آن با تغییرات متناوبی همراه خواهد بود و هر بار عکیس العمل مخاطب و توجه او را با یک حرکت یا تصویری میانی تحت تأثیر قرار می‌دهد.