زبان نگاه داشت

معنی کلمه زبان نگاه داشت در لغت نامه دهخدا

زبان نگاه داشتن. [ زَ ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) خاموشی گزیدن. زبان بستن. زبان درکشیدن. زبان در کام دزدیدن : بندگان را زبان نگاه باید داشت با خداوندان که محال است روباهان را با شیران چخیدن. ( تاریخ بیهقی ).

جملاتی از کاربرد کلمه زبان نگاه داشت

پروفسور پیرون در این اثر خود به ابعاد گوناگون زبان نگاه می‌کند و به‌ویژه به بیان ترجیح خود در مورد به‌کارگیری آگاهانه از فرصت‌های موجود در زبان اسپرانتو برای واژه‌سازی می‌پردازد، و این‌که این زبان فراساخته همانند زبان‌های طبیعی دچار ازدیاد ریشه‌کلمات بسیار زیاد نگردد، و زبانی خوب باقی بماند.
موقعيّت ، فوق العاده خطير بود، مجلس در بهت و حيرت فرو رفت همه به هم نگاه كردندو با زبان نگاه از هم مى پرسيدند كه : پس چرا اين پيرمرد كه قاضى القضاتش مىناميم سكوت كرده است ؟ چرا جواب نمى دهد؟