معنی کلمه سیلی خوردن در لغت نامه دهخدا
زاهد که کند سلاح پوشی
سیلی خورد اززیاده کوشی.نظامی.کسی کو درآید بدرگاه تو
خورد سیلی ار گم کند راه تو.نظامی.بسفر گرچه آب و دانه خوری
بی ادب سیلی زمانه خوری.اوحدی.- امثال :
هنوز سیلی روزگار نخورده است ، نظیر: گاوش هنوز نلیسیده.