بد روشن

معنی کلمه بد روشن در لغت نامه دهخدا

بدروشن. [ ب َ رَ وِ ] ( ص مرکب ) بدرفتار. ( یادداشت مؤلف ) :
شفیعباش بر شه مرا بدین زلت
چو مصطفی بر دادار بدروشنان را.دقیقی ( از یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه بد روشن در فرهنگ فارسی

بد رفتار .

جملاتی از کاربرد کلمه بد روشن

خوش آندم که بد منزلم کوی تو مرادیده بد روشن از روی تو
شبم بد روشن از وی بیچراغی ز چشمش مست بودم بی‌ایاغی
توان شناختن احوال از قرینة حال که هست پیش ضمیر تو نیک و بد روشن