ترزیز

معنی کلمه ترزیز در لغت نامه دهخدا

ترزیز. [ ت َ ] ( ع مص ) آسان و بمراد کردن کار را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آسان و آماده کردن کار را. ( از اقرب الموارد )( از المنجد ): رززت ذلک الامر ترزیزاً؛ اذا وطأته و مهدته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آهار دادن و مهره زدن کاغذ. ( تاج المصادر بیهقی ). مهره و آهار کردن کاغذ را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صیقل کردن کاغذ را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). بر کاغذ مهره کردن و چیزی را صیقل زدن. ( آنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه ترزیز

این جایزه اولین بار در دهه ۱۹۸۰ اهدا شد و پس از چندین سال به دلیل کمبود اعتبار متوقف شد سپس با حمایت مالی اچ‌پی انترپرایس سرویسز این جایزهٔ ۳۰ هزار پوندی احیا شد و در سال ۲۰۰۶ به راشل ترزیز نویسنده ولزی اهدا شد. این جایزه که به افتخار نویسنده و شاعر ولزی دیلن تامس که در ۳۹ سالگی در گذشت، نامگذاری شده‌است در ابتدا دوسالانه اهدا می‌شد اما در سال ۲۰۱۰ به یک جایزه سالانه تبدیل شد.