جملاتی از کاربرد کلمه سفتنی
ولی سیمرغ مانع آمد و گفت به گوشش در راز سفتنی سفت
بگفتی آنچه باشد گفتنی بود بسفتی هر گهر کو سفتنی بود
گرچه این گفته گفتنی نبود گوهر راز سفتنی نبود
برفت و از آن با فرانک بگفت ز درهای نا سفتنی را بسفت
گفتیم سخنی که گفتنی بود سفتم گهری که سفتنی بود
ولی این راز اینجا گفتنی نیست دُرِ اسرار اینجا سفتنی نیست
چو از بهر هر کس دری سفتنی است سرودی هم از بهر خود گفتنی است