حافظ سعد. [ ف ِ س َ ] ( اِخ ) ازجمله مریدان میر قاسم انوار است ولیکن چون بی باک و ناپاک بود میر او را از خانقاه بیرون کرد، و فرمود تا خاک ناپاک حجره او از خانقاه پاک کنند، و در این زمان حافظ سعد این غزل گفت : مرا در عالم رندی به رسوائی علم کردی دلم بردی و جانم را ندیم صد ندم کردی. و حافظ سعد در آن زمان از درد حرمان و سوز هجران بمرد و جان از هجر نبرد و قبر او معلوم نیست. و این معما به اسم احمد میرک از اوست : سر می ندارم مدار و می آر بمان سعد و ابر سر کوی یار.( ترجمه مجالس النفائس ص 184 و 185 ).
معنی کلمه حافظ سعد در فرهنگ فارسی
از جمله مریدان میرقاسم انوار است ولی چون ناپاک بود او را از خانقاه بیرون کردند
جملاتی از کاربرد کلمه حافظ سعد
اگر به فارس رود کاروان اشعارم روان سعدی و حافظ کنندش استقبال
بهوشم آورد اشعار سعدی ولی مستم کند اشعار حافظ
جهانی میستایندت به نام سعدی و حافظ قرین نیکنامی با چنین نام و نشانستی
این بیت از دیوان حافظ است که در آن خواجه از اشعار سعدی تضمین کردهاست
از اتفاقات مهم در این زمان میتوان به شکوفایی شعر و ادب فارسی و ظهور بزرگانی مثل سعدی و حافظ اشاره کرد.
از پس سعدی و حافظ کز جلال معنوی پایهٔ ایوانشان بر تارک کیوان بود
اینجا نیز بیت اول از حافظ است که در آن خواجه از بیت دوم که از اشعار سعدی است تضمین کردهاست
کسروی نسبت به شعر و شاعران نیز انتقاد داشت و از جمله حافظ را «شاعرک یاوهگوی مفتخوار» و سعدی را «مرد ناپاک» خواند. کسروی و پیروانش در ۱ دی هر سال در دههٔ ۱۳۲۰ خورشیدی جشن کتابسوزی تحت عنوان باهماد آزادگان برگزار میکردند و کتابهایی را که مضر تشخیص میدادند (از جمله دیوان حافظ، رمانها، کتابهای دعا، و کتابهای بهائیان) میسوزانند.
آشفته ام و شیدا بی پرده و بی پروا نه سعدی و نه حافظ سلمان نیم و خواجو
استدلالهایی توسط آرتور آربری ارائه شده مبنی بر این که وحدت واقعی شعر حافظ موضوعی یا نمایشی در معنای کلاسیک غربی نیست، بلکه در بافتِ ظریفِ تصویرسازی و کنایه زدن به یک یا چند مفهومِ مرکزی نهفته است. آربری عقیده داشت که پس از تکامل قابلیتهای هنری ساختار متعارف غزل — بهویژه در غزل سعدی — حافظ بر آن شد تا مفهوم تازهای از غزل بیابد و «روشی موضوعی» آفرید؛ اینگونه که در هر غزلی تعداد محدودی از مجموعه موضوعاتی را برمیگزیند که این موضوعات بسیار محدود و تا اندازهٔ زیادی قراردادیاند. این استدلالها را یان ریپکا، ویکنز، رِدِر، مایکل هیلمن و دیگران رد کردند. برخی مانند سیروس شمیسا و بهاءالدین خرمشاهی بین ابیات رابطهای قائلند که گاه چنان ظریف است که بهسختی کشف میشود. خرمشاهی نوآوری اصلی حافظ را در تکبیتهای مستقل و خوشمضمون او دانستهاست؛ به اعتقاد وی، استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سورههای قرآن تأثیر گرفتهاست. فِرِدْریش فایْت نیز معتقد بود در هر غزل از حافظ اندیشهای هست که معانی عاشقانه، عارفانه و میپرستانه را به یک سو هدایت میکند؛ اگرچه در بسیاری از مواقع، چون نسخهبرداران ترتیب بیتها را بر هم زدهاند، دریافتن این اندیشه به آسانی میسر نیست..
یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است
گفته بدو سعدی شیراز، راز برده بدو ناخن حافظ نماز
این ددان با سعدی و حافظ همیدون دشمنند کز چه رو معبود خلقند آن بتان آذری
اگر شیراز باشد جایگاه سعدی و حافظ صفاهان هم خداوندان دانش را مکانستی
ببین به مولوی و حافظ و دگر سعدی که عالم از ادبیاتشان گلستانست
در حدود هجدهسالگی به گفتهٔ خودش «نمیدانم در اثر ضربات شکنندهٔ روزگار یا در نتیجهٔ طرز تعلیم اولیه و انس و الفت دیرینهام با اشعار حافظ و سعدی بود، یا هر دو علت با هم هماهنگ شده، احساساتی فوقالعاده در در و جانم بیدار ساختند» که سبب شد به شعر روی آورد