ملامت کنان. [ م َ م َ ک ُ ]( ق مرکب ) در حال ملامت کردن. سرزنش کنان : فتادند در وی ملامت کنان که دیگر به دستت نیاید چنان.سعدی ( بوستان ).گر از خاک مردان سبویی کنند به سنگش ملامت کنان بشکنند.سعدی ( بوستان ).
معنی کلمه ملامت کنان در فرهنگ فارسی
در حال ملامت کردن . سرزنش کنان
جملاتی از کاربرد کلمه ملامت کنان
ای ملامت کنان مرا در عشق گوش مینشنود ازینسان پند
ستایش سرایان نه یار تو اند ملامت کنان دوستدار تو اند
گر از خاک مردان سبویی کنند به سنگش ملامت کنان بشکنند
ای ملامت کنان مرا در عشق گوش من نشنود ازین سان پند
ای ملامت کنان بیحاصل سعی کمتر کنید در باطل
سروش آمد از کردگار جلیل به هیبت ملامت کنان کای خلیل
فتادند در وی ملامت کنان که دیگر به دستت نیاید چنان